آموزش زبان به روشهایی جدید

آموزش زبان به روشهایی جدید

آموزش زبان به روشهایی جدید

آموزش زبان به روشهایی جدید

آموزش زبان به روشهایی جدید

بایگانی
  • ۰
  • ۰

لیست ۵۰۰ کلمه مهم و پرکاربرد زبان انگلیسی با معنی فارسی

در این پست حدود ۵۰۰ کلمه پرکاربرد و روزمره زبان انگلیسی را بهمراه معنای فارسی به شما معرفی می کنیم. این کلمات شامل صفت های پرکاربرد، افعال و اسم های رایج در زبان انگلیسی هستند.

۱- صفات پرکاربرد در زبان انگلیسی

 

انگلیسی فارسی
 other دیگر / دیگری
 new جدید / نو
 good خوب
 high بالا / زیاد
 old پیر / مسن / قدیمی
 great عالی / بزرگ
 big بزرگ
 American آمریکایی
 small کوچک
 large بزرگ / حجیم
 national ملی
 young جوان / کم سن
 different متفاوت
 black سیاه
 long بلند / طولانی
 little کوچک / ریز
 important مهم
 political سیاسی
 bad بد / خراب
 white سفید
 real واقعی
 best بهترین
 right درست / راست
 social اجتماعی
 only تنها
 public عمومی
 sure مطمئن
 low کم / پایین
 early زود
 able توانا
 human انسان
 local محلی
 late دیر
 hard سخت / سفت / مشکل
 major عمده / اصلی
 better بهتر
 economic اقتصادی / ارزان قیمت
 strong قوی / مستحکم / تند (برای مزه ها)
 possible ممکن / قابل انجام
 whole همه / تمام
 free آزاد / رایگان
 military نظامی
 true درست / حقیقی
 federal فدرال
 international بین المللی
 full کامل / تمام / پر
 special خاص / ویژه
 easy راحت
 clear تمیز / پاک / واضح
 recent اخیر
 certain معین / قطعی
 personal شخصی
 open باز / علنی
 red سرخ / قرمز
 difficult سخت / مشکل
 available در دسترس / موجود
 likely محتمل
 short کوتاه /  مختصر
 single تنها / مجرد
 medical پزشکی / دارویی
 current رایج / متداول / جاری
 wrong اشتباه / غلط
 private خصوصی / محرمانه
 past قبلی / سابق
 foreign خارجی / بیگانه
 fine خوب / لطیف
 common مشترک / رایج / عمومی
 poor فقیر / بیچاره
 natural طبیعی
 significant مهم / قابل توجه
 similar مشابه
 hot داغ / پرحرارت / جذاب
 dead مرده / بی روح
 central مرکزی
 happy شاد
 serious جدی / وخیم
 ready آماده
 simple ساده
 left چپ
 physical فیزیکی / جسمانی
 general عمومی / همگانی
 environmental محیطی / مربوط به محیط زیست
 financial مالی
 blue آبی / افسرده
 democratic دموکراتیک
 dark تیره / تاریک
 various مختلف / گوناگون
 entire تمام / سراسر
 close نزدیک / خودمانی
 legal قانونی / مشروع / حقوقی
 religious مذهبی / دینی
 cold سرد
 final نهایی
 main اصلی
 green سبز
 nice خوب / دلپذیر
 huge عظیم / کلان
 popular محبوب
 traditional سنتی
 cultural فرهنگی

همانگونه که قبلا هم گفتیم، ۴ نکته مهم قبل از خرید مجموعه آموزش نصرت را مطالعه کنید و سپس ببینید، بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی برای شما کدام است؟

۲-کلمات مرجع شامل صفت و قید  وفعل

ردیف کلمه معنی
۱ Accept پذیرفتن
۲ Accident تصادف
۳ Across از این سو به آن سو
۴ Act عمل کردن
۵ Actor هنرپیشه
۶ Add جمع کردن
۷ Adult بزرگسال
۸ Advise نصیحت کردن
۹ Afraid هراسان
۱۰ Agency نمایندگی
۱۱ Almost تقریبا
۱۲ Although اگر چه
۱۳ Among در میان
۱۴ Amount مقدار
۱۵ Anniversary سالگرد
۱۶ Apologize عذرخواهی کردن
۱۷ Appear ظاهر شدن
۱۸ Area ناحیه
۱۹ Argue بحث کردن
۲۰ Army ارتش
۲۱ Arrest دستگیر کردن
۲۲ Atmosphere جو
۲۳ Attach چسباندن
۲۴ Automobile اتومبیل
۲۵ Autumn پاییز
۲۶ Average معدل
۲۷ Avoid اجتناب کردن از
۲۸ Awake بیدار
۲۹ Award جایزه
۳۰ Balance میزان کردن
۳۱ Base اساس
۳۲ Beat زدن
۳۳ Below پایین
۳۴ Bill لایحه
۳۵ Biology زیست شناسی
۳۶ Bite گاز گرفتن
۳۷ Blind کور
۳۸ Block بلوک
۳۹ Blood خون
۴۰ Boil جوشاندن
۴۱ Bone استخوان
۴۲ Border مرز
۴۳ Born متولد شدن
۴۴ Borrow قرض کردن
۴۵ brain مغز
۴۶ Brave شجاع
۴۷ Breathe نفس کشیدن
۴۸ Bridge پل
۴۹ Bright تابناک
۵۰ Burn سوختن
۵۱ Burst ترکیدن
۵۲ Calm آرامش
۵۳ Camp اردوگاه
۵۴ Cancer سرطان
۵۵ Candidate نامزد
۵۶ Capital پایتخت
۵۷ Care مواظبت
۵۸ case مورد
۵۹ Catch گرفتن
۶۰ Cause علت
۶۱ Celebrate جشن گرفتن
۶۲ Center مرکز
۶۳ century قرن
۶۴ Ceremony مراسم
۶۵ champion قهرمان
۶۶ chance شانس
۶۷ chemical شیمیایى
۶۸ chief رئیس
۶۹ citizen شهروند
۷۰ claim ادعا کردن
۷۱ climate آب و هوا
۷۲ climb بالارفتن
۷۳ coal زغال سنگ
۷۴ coast ساحل
۷۵ collect جمع کردن
۷۶ combine ترکیب کردن
۷۷ comment نظر دادن
۷۸ committee کمیته
۷۹ community اجتماع
۸۰ company کمپانی
۸۱ compare مقایسه کردن
۸۲ compete رقابت کردن
۸۳ complex پیچیده
۸۴ chemistry شیمی
۸۵ unite متحد کردن
۸۶ universe جهان
۸۷ urgent ضرورى
۸۸ quality کیفیت
۸۹ quiet ساکت
۹۰ jewel جواهر
۹۱ join متصل کردن
۹۲ joint مشترک
۹۳ judge قاضى
۹۴ jury هیات منصفه
۹۵ keep نگاه داشتن
۹۶ kick لگد زدن
۹۷ kill کشتن
۹۸ kind نوع
۹۹ knowledge شناخت
۱۰۰ vote راى دادن
۱۰۱ volcano آتشفشان
۱۰۲ visit ملاقات کردن
۱۰۳ warn هشدار دادن
۱۰۴ weak ضعیف
۱۰۵ dense غلیظ
۱۰۶ image تصویر
۱۰۷ atom اتم
۱۰۸ cell سلول
۱۰۹ gene ژن
۱۱۰ organ عضو
۱۱۱ tissue بافت
۱۱۲ robot ربات
۱۱۳ protein پروتئین
۱۱۴ compound مرکب
۱۱۵ stomach معده
۱۱۶ heart قلب
۱۱۷ concern نگران بودن
۱۱۸ condition شرط
۱۱۹ conference کنفرانس
۱۲۰ laboratory آزمایشگاه
۱۲۱ lake دریاچه
۱۲۲ land زمین
۱۲۳ dam سد
۱۲۴ damage زیان
۱۲۵ danger خطر
۱۲۶ dark تاریکی
۱۲۷ molecule ملکول
۱۲۸ nerve عصب
۱۲۹ valley دره
۱۳۰ value ارزش
۱۳۱ vegetable سبزى
۱۳۲ version نسخه
۱۳۳ safe امن
۱۳۴ sail با کشتی سفر کردن
۱۳۵ race مسابقه سرعت
۱۳۶ radar رادار
۱۳۷ railroad راه آهن
۱۳۸ observe مشاهده کردن
۱۳۹ ocean اقیانوس
۱۴۰ bacteria باکترى
۱۴۱ element عنصر
۱۴۲ confirm تائید کردن
۱۴۳ conflict تعارض
۱۴۴ congratulate تبریک گفتن
۱۴۵ congress کنگره
۱۴۶ connect وصل کردن
۱۴۷ pain درد
۱۴۸ paint رنگ کردن
۱۴۹ paper کاغذ
۱۵۰ narrow باریک
۱۵۱ nation ملت
۱۵۲ native بومى
۱۵۳ natural طبیعى
۱۵۴ nature طبیعت
۱۵۵ victim قربانى
۱۵۶ victory پیروزى
۱۵۷ village دهکده
۱۵۸ organism ارگانیسم
۱۵۹ lung ریه
۱۶۰ tank مخزن
۱۶۱ target هدف
۱۶۲ taste طعم
۱۶۳ tax مالیات
۱۶۴ team گروه
۱۶۵ machine ماشین
۱۶۶ magazine مجله
۱۶۷ mail پست کردن
۱۶۸ main اصلى
۱۶۹ major بزرگ
۱۷۰ particle ذره
۱۷۱ virus ویروس
۱۷۲ continent قاره
۱۷۳ continue ادامه دادن
۱۷۴ intestine روده
۱۷۵ correct اصلاح کردن
۱۷۶ cost هزینه
۱۷۷ cotton پنبه اى
۱۷۸ law قانون
۱۷۹ lead رهبرى کردن
۱۸۰ male جنس نر
۱۸۱ navy نیروى دریایى
۱۸۲ necessary لازم
۱۸۳ factory کارخانه
۱۸۴ fail شکست خوردن
۱۸۵ fall افتادن
۱۸۶ earn کسب معاش کردن
۱۸۷ earth زمین
۱۸۸ earthquake زلزله
۱۸۹ deaf کر
۱۹۰ debt بدهى داشتن
۱۹۱ gain فایده بردن
۱۹۲ general عمومى
۱۹۳ gentle نجیب
۱۹۴ gift هدیه
۱۹۵ hang آویزان کردن
۱۹۶ harm آسیب
۱۹۷ harvest درو کردن
۱۹۸ identify شناختن
۱۹۹ illegal غیرقانونى
۲۰۰ imagine تصور کردن
۲۰۱ immediate فورى
۲۰۲ import وارد کردن
۲۰۳ wear پوشیدن
۲۰۴ weather آب و هوا
۲۰۵ west غرب
۲۰۶ wet مرطوب
۲۰۷ count شمردن
۲۰۸ court دادگاه
۲۰۹ cover جلد
۲۱۰ crash درهم شکستن
۲۱۱ hear شنیدن
۲۱۲ hate نفرت داشتن از
۲۱۳ heal شفا دادن
۲۱۴ health سلامتی
۲۱۵ false نادرست
۲۱۶ feed تغذیه کردن
۲۱۷ fence حصار
۲۱۸ wheat گندم
۲۱۹ wide پهن
۲۲۰ willing مایل بودن
۲۲۱ sailor دریانورد
۲۲۲ same یکسان
۲۲۳ sand شن
۲۲۴ satellite ماهواره
۲۲۵ offer پیشنهاد
۲۲۶ official ادارى
۲۲۷ opinion عقیده
۲۲۸ decrease کاهش یافتن
۲۲۹ learn یاد گرفتن
۲۳۰ legal قانونى
۲۳۱ lend قرض دادن
۲۳۲ raise پروراندن
۲۳۳ rare کمیاب
۲۳۴ rate سرعت
۲۳۵ reach رسیدن به
۲۳۶ react واکنش نشان دادن
۲۳۷ north شمال
۲۳۸ noon ظهر
۲۳۹ nowhere هیچ جا
۲۴۰ nuclear هسته اى
۲۴۱ goal هدف
۲۴۲ government حکومت
۲۴۳ grain دانه
۲۴۴ economy اقتصاد
۲۴۵ edge لبه
۲۴۶ education آموزش
۲۴۷ effort کوشش
۲۴۸ march راهپیمایى کردن
۲۴۹ mark علامت گذاشتن
۲۵۰ pardon پوزش
۲۵۱ Parliament پارلمان
۲۵۲ part بخش
۲۵۳ tear اشک
۲۵۴ temperature دما
۲۵۵ important مهم
۲۵۶ improve بهبودى یافتن
۲۵۷ increase افزایش دادن
۲۵۸ depression افسردگى
۲۵۹ describe شرح دادن
۲۶۰ desert بیابان
۲۶۱ design طرح
۲۶۲ engine موتور
۲۶۳ environment محیط
۲۶۴ equal برابر
۲۶۵ escape فرار
۲۶۶ fix درست کردن
۲۶۷ flag پرچم
۲۶۸ flat مسطح
۲۶۹ float شناور
۲۷۰ flood سیل
۲۷۱ guard نگهبان
۲۷۲ guide راهنما
۲۷۳ guilty گناهکار
۲۷۴ horrible ناگوار
۲۷۵ inspect رسیدگی کردن
۲۷۶ instead بجای
۲۷۷ instrument وسیله
۲۷۸ list فهرست
۲۷۹ live زنده
۲۸۰ load بار
۲۸۱ recent اخیر
۲۸۲ reduce کاستن
۲۸۳ media رسانه ها
۲۸۴ medicine پزشکی
۲۸۵ meet ملاقات کردن
۲۸۶ member عضو
۲۸۷ patient بیمار
۲۸۸ pay پرداخت کردن
۲۸۹ peace صلح
۲۹۰ percent درصد
۲۹۱ perfect بى عیب
۲۹۲ custom رسم
۲۹۳ culture فرهنگ
۲۹۴ crowd جمعیت

این پست جالب را مطالعه کنید: ۵ تا از بهترین کتاب های آموزش زبان انگلیسی کدامند؟

  • ۹۶/۰۷/۲۹
  • مادر مادر و فرزند

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی